چرا خودکشی می کنند؟
به گزارش مجله خبری تیرول، خبرنگاران- در سال های اخیر خودکشی در میان نوجوانان و جوانان افزایش یافته است. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی در سال 2019 خودکشی، سیزدهمین علت مرگ در گروه سنی 15 تا 34 سال در جهان بود. این در حالی است که در سال های اخیر در ایران سن خودکشی تا سطح دانش آموزان دبستانی و راهنمایی پایین آمده است.
به گزارش خبرنگاران، چنانچه معاون وزارت بهداشت در پاییز سال 98 از خودکشی 20 درصدی نوجوانان ایرانی در سال 97 خبر داده و گفته بود بیشتر نوجوانانی که اقدام به خودکشی می کنند در سطح تحصیلات ابتدایی و راهنمایی هستند و خودکشی در میان دانش آموختگان لیسانس و بالا تر کمتر رواج دارد. همچنین به تازگی محمدمهدی تندگویان، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از افزایش خودکشی در کشور خبر داده و اضافه کرده است: آنطور که به نظر می رسد، خودکشی در کشور با ضریب روبه رشدی در حال افزایش است و طبق آمار منتشر شده عمده آن ها بین سنین 15 تا 35 سال رخ می دهد، اما امسال ما شاهد خودکشی های زیر 15 سال هم بودیم که جای تاسف دارد.
اما چرا بچه ها و نوجوانانی دست به خودکشی می زنند؟ چه دلایل روانی واجتماعی زمینه ساز چنین حوادث تلخی است؟
احساس تبعیض و قربانی بودن عامل خودکشی است
علی اصغر کیهان نیا روانشناس در مصاحبه با خبرنگاران با اشاره به خودکشی دانش آموز 11 ساله در این باره اظهار کرد: در سنین نوجوانی بعد از بحران بلوغ، بحرانی به نام بحران هویت به وجود می آید که تمام نوجوانان را درگیر می کند و خیلی از نوجوانان میل به خودکشی پیدا می کنند، چون با جسم و بدن شان و به ویژه اندام شان نمی توانند ارتباط برقرار کنند. روی شان هم نمی شود سوالاتی که دراین زمینه دارند را از کسی بپرسند.
وی اضافه نمود: بحران هویت یعنی اینکه من کی هستم؟ قیافه ام خوب است یا خیر؟ پیروز می شوم یا خیر؟ اگر نوجوان در عین روبروه با این بحران با کمبود روبرو شود و بچه احساس کند نیاز های اولیه اش یعنی همان هرم مازلو خورد و خوراک و پوشاک تامین نمی شود و دچار این کمبود شود، احساس بدی پیدا می کند. به ویژه اگر ببیند دیگران دارند و او ندارد. بعد از این دچار حس جدیدی به نام تبعیض می شود که چرا آن ها دارند و من ندارم؟ چرا من فقیرم و چرا مسئولین به من نمی دهند؟
کیهان نیا اضافه نمود: سپس نوجوان خود را قربانی جامعه می بیند و می گوید من قربانی هستم. مسئولین از من این را می خواهند، اما من ندارم. وقتی این احساس ها با هم همراه شود بچه دست به خودکشی می زند. بیشتر نوجوانان دچار این احساس می شوند، ولی بعد تغییر عقیده می دهند، ولی وقتی دچار استیصال شوند و احساس کمبود کنند دست به خودکشی می زنند. البته در خودکشی این دانش آموز تنها مسئله موبایل مطرح نیست مسایل پنهان دیگری هم بوده که ما نمی دانیم و ممکن است دراین شرایط موثر بوده باشد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: بحران هویت در نوجوانی همراه با افسردگی است. برای اینکه نوجوان ناتوان از ارتباط با خودش است و کسی هم نیست مثل یک معلم راهنما که در دسترس باشد تا به او بگوید تو دراین بحران هستی و این بحران زودگذر است. برای همین این بچه در بن بست قرار می گیرد و کسی از جمله خانواده او نمی تواند جواب سوالاتش را بدهد. در نهایت هم این احساس تبعیض و قربانی شدن موجب می شود تا این فرد دست به این کار بزند.
وی ادامه داد: من هنگامی که در کانون اصلاح و تربیت از بچه ها و نوجوانانی که دزدی کرده بودند می پرسیدم چرا این کار را کردی؟ جواب می دادند: مثلا من دوچرخه می خواستم، من دو چرخه نداشتم دوستانم داشتند خانواده ام نمی توانست برایم بخرد رفتم دزدی. دقیقا می گفتند: حالا که کسی حق ما را نمی دهد ما خودمان حق مان را می گیریم. بچه ده -دوازده ساله می گفت این حق من است که دوچرخه و موبایل و... داشته باشم، چون به من حقم را نمی دهند شرایط خانواده ام هم خوب نیست، من حق خودم را می گیرند. ته حرف های آن ها هم احساس قربانی بودن، بی پناهی، بی کسی بود؛ احساس اینکه کسی به من توجه نمی کند بنابراین به ماجراجویی پرداخته بودند. یعنی حس قربانی بودن می تواند به خودکشی یا بزه منجر شود که هر دو آسیب است.
کیهان نیا با توجه به افزایش فقر و کمبود ها در جامعه برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی گفت: مسئولین باید مراقبت بیشتری داشته باشند. بچه ها می فهمند. آن ها وقتی اخبار را می شنوند و می بینند مدیرانی که قرار بود برای این ها کاری کنند دزد در می آیند، احساس قربانی بودن پیدا می کنند. وقتی احساس می کنند در جامعه شان فساد صورت می گیرد و کسی به فکر آن ها نیست، دچار بی پناهی می شوند. وظیفه مسئولین است که زندگی این ها را سر و سامان بدهند. مهمتر از آن ها والدین هستند که باید همراه بچه ها باشند و فقر و استیصال مالی را بزرگ نکنند. راهنمایی والدین و برنامه های تلویزیون می تواند کمک کند تا بچه ها به آگاهی برسند.
خودکشی در ایران نوجوانانه شده است
امیرمحمود حریرچی جامعه شناس نیز در مصاحبه با خبرنگاران در این باره اظهار کرد: یا باید مسئولین در فکر مردم باشند یا خودمان در فکر همدیگر باشیم. آن هم در شرایطی که مسئولین وظیفه خودشان نمی بیند که به فکر مردم باشند و قضیه را حاشا می کنند و در پی نادیده دریافت قضیه هستند. در حالی که خودشان خاطرنشان کردند 20 درصد دانش آموزان یعنی تقریبا 5 میلیون نفر دسترسی به شبکه ناکارآمد شاد ندارند. یعنی این ها وقتی برنامه ریزی کردند فکر نکردند هستند کسانی که نمی توانند از شبکه شاد استفاده کنند و کسانی هم که نتوانند از این شبکه استفاده کنند چه دردسر هایی و چه دلهره ای دارند. از قرار معلوم در شرایط کرونایی مخاطبان مسئولین، برخوردار ها و مرفهین جامعه هستند.
وی اضافه نمود: هنگام بازگشایی مدارس، اول گفتند همه بروند مدرسه بعد گفتند، نه نرفتید هم نرفتید. این خودش دلهره دارد که حالا فردای امتحان نگویند ما گفته بودیم که بیایید مدرسه و صورت مسئله را پاک کنند. این کار ها در سطح جامعه ناراحتی و دلهره ایجاد می کند. انتشار خبر خودکشی این نوجوان انتشار ناراحتی بود. در هر منطقه سازمان های مردم نهاد هستند، اما الان دست این سازمان ها هم خالی است و نمی توانند کمک کنند.
این جامعه شناس تشریح کرد: نیمی از جامعه ما طبق اعلام مسئولین محرومین هستند و به اشکال مختلف تحقیر می شوند. تحقیر هم فرد را دچار افسردگی می کند. والدین را دچار اضطراب می کند که نمی توانند برای فرزندشان چیزی را فراهم کنند. این که گوشی است برخی خانواده ها حتی نمی توانند شکم فرزندشان را سیر کنند و آن بچه دست به این کار ها می زند.
او اعلام کرد: تحقیر شکل های مختلفی دارد. فقر ام الفساد است و آنچه در جامعه ما نمود زیادی دارد تحقیر از سر فقر، نومیدی ناشی از فقر و آسیب دیدگی شدید است که نتیجه اش قربانیان زنده مانند بچه ها کار و بچه های گرسنه است که درکشور ما هم زیاد هستند. والدین این بچه ها در شرمندگی این ها دچار اضطراب و افسردگی اند. این ها قربانیان این جامعه و شرایط هستند و اوجش هم این خودکشی است.
این کارشناس ادامه داد: خودکشی ها درکشور ما جوانانه شده بود، اما الان نوجوانانه شده است. سن خودکشی در حال پایین آمدن است. یک بچه 12 ساله مگر درکش از دنیا و زندگی چیست که به این مرحله می رسد و دچار افسردگی می شود. در این شرایط احساس تنهایی نیز خیلی مهم است. یکی از دلایل خودکشی این است که فرد واقعا احساس می کنند تنها است. چقدر برای یک بچه 12 ساله دردآور است این احساس تنهایی! رگ غیرت مسئولین مملکتی ما که قرار نیست در این شرایط باد کند و بالا بیاید؟ خودشان خاطرنشان کرده بودند 5 میلیون دانش آموز ما این مشکل را دارند. اما مگر مهم است؟
این کارشناس اضافه نمود: فاصله میان مسئولین با مردم واقعا زیاد شده است نمی دانند مردم در چه شرایطی هستند. این نوجوان این طور شد خب، بقیه در چه شرایطی هستند. به فرض گوشی داشته باشند با این گوشی چطور با این شبکه ارتباط برقرار کنند؟ در چه خانه ای زندگی می کنند؟ این ها درآلونک زندگی می کنند. فقر و گرفتاری این ها آنقدر زیاد است که این چیز ها دیگر قوز بالای قوز است. در مواردی بچه در گوشه خیابان درس می خواند. یا معلمی فیلم فرستاده بچه ها کنار کانکس با ماسک دارند درس می خوانند. دعوا سر این ماسک نیست، سر این است که چرا باید این بچه ها در این شرایط زندگی کنند و در شرایط کرونا هم این ها آسیب پذیرتر باشند.
وی اضافه نمود: خودکشی این دانش آموز نماد این است که جامعه ما در چه شرایطی به سر می برد. احساس بی مسئولیتی یک طرف ماجراست. طرف دیگر این است که برای برنامه ریزی درست باید بدانیم کجا ایستادیم، ولی مسئولین مملکتی این را نمی دانند. نمی دانند مردم در چه شرایطی هستند مدام پروتکل و پروتکل می گویند مسخره اش را درآوردند چه کسی باید این پروتکل ها را رعایت کند؟ آیا توانش را دارد؟
حریرچی اضافه نمود: گویا نمی خواهند این شرایط را تغییر بدهند و اصلاح کنند. فقط همیشه توپ را به زمین مردم می اندازند و مردم را به رخ می کشند. کدام مردم؟ مردمی که دارند و برخوردار هستند که گوششان به این حرف ها بدهکار نیست. گوشی و تبلت برای شان چیزی نیست معلم خصوصی برای بچه شان می گیرند مدرسه غیر انتفاعی که لغت مسخره ای هم هست می فرستند که همه رقم به بچه توجه می شود. اما این ها حدبیشتر 30 درصد جامعه ما باشند، ولی بقیه در محرومیت به سر می برند و قربانیان شرایط موجود هستند. شرایطی که به خاطر بی مسئولیتی زمامداران و بی توجهی به مردم ایجاد شده و همین طور هم دارد بدتر می شود و بر محرومین جامعه اضافه کرده می شود. در چنین شرایطی، خودکشی این نوجوان عزیز ما می تواند نمادی از تحقیر، تنهایی و نومیدی در جامعه امروز ایران باشد.
منبع: فرارو