می ترسم بمیرم و کسی نفهمد!

به گزارش مجله خبری تیرول، این غم انگیزترین جمله ای است که می توان از هر انسانی شنید: می ترسم بمیرم و کسی نفهمد. تلخ تر اینکه بیان چنین جمله ای از سوی پیشکسوتی باشد که زمانی عضو تیم ملی ایران بوده است.

می ترسم بمیرم و کسی نفهمد!

به گزارش خبرنگاران، کیومرث راکی دشتکی در سال 1343 و در حالی که کمتر از 10 سال سن داشت از مسجد سلیمان پا به عرصه بوکس ایران گذاشت. وی هم اکنون نزدیک به 75 سال سن دارد و چهار سال عضو تیم ملی بوکس ایران بوده و کسب مقام سوم ارتش های دنیا و چند دوره قهرمانی کشور را نیز تجربه نموده است و سابقه مربیگری در تیم های ملی و کمیته داوران فدراسیون بوکس را نیز در کارنامه دارد؛ بوکسوری که در وزن های 65 تا 75 کیلوگرم مسابقه داده و به دلیل مصدومیت از ناحیه دست چپ و چند دوره ناکامی به همین دلیل، مجبور می گردد دیگر مبارزه نکند.

از سال ها قبل آقا کیومرث به سرطان پروستات و مثانه دچار می گردد و دیابت نیز دیگر بیماری است که زندگی وی را تحت تاثیر قرار داده است. او همچنین از آلزایمر رنج می برد و ویلچر همراه این روزهای زندگی این بوکسور سابق تیم ملی است و به دلیل مشکل دیابت امکان راه رفتن ندارد. حدود شش ماه قبل حین جابجایی زمین می خورد و از دو ناحیه مچ پای راست دچار شکستگی و به مدت دو هفته در بیمارستان بستری می گردد و در حالی که به شدت از نظر اقتصادی در مضیقه است چهار میلیون و 500 هزار تومان از هزینه های درمانی اش که جمعا نزدیک به 20 میلیون تومان می گردد را نیز خودش پرداخت می نماید. او مدت هاست با دخترش به تنهایی زندگی می نماید، دختری که در موردش به ما چنین می گوید؛ نمی توانم هزینه های او را پرداخت کنم و جلوی چشمم چون شمع آب می گردد و از زمانی که من زمین گیر شده ام، تنها حامی خود را نیز از دست داد و حتی نتوانست تحصیلات خود را به دلیل مسائل اقتصادی ادامه دهد.

فلج شده ام...

یکی از اصلی ترین مسائل این ملی پوش سابق بوکس ایران تردد به خارج از خانه است، چراکه علاوه بر مسائل بسیار زیاد برای جابجایی، هزینه زیادی نیز باید بابت تردد به دلیل شرایط خاص خود پرداخت کند. صندوق حمایت از قهرمانان نیز برای صدور بیمه از او 800 هزار تومان درخواست می نماید اما به دلیل عدم توانایی اقتصادی نزد مدیرعامل صندوق می رود که او را از پرداخت این رقم معاف می نماید. او هرچند از برخورد بعضی افراد گله مند است اما در نهایت از مدیر واحد حمایتی بیمه و درمان صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان قدردانی می نماید.

او می گوید: من 75 سال از عمرم می گذرد و در جامعه ورزشی از حرمت و احترام برخوردارم اما نمی دانم چرا باید با امثال من چنین برخورد گردد و در چنین شرایطی چه از لحاظ اقتصادی و معیشتی و چه از نظر درمانی دست و پا بزنم و کسی نباشد که به دادمان برسد؟

کیومرث راکی بعد از سپری کردن مراحل درمانی نیازمند فیزیوتراپی بوده است اما به دلیل هزینه بالای تردد به محل انجام و عدم توانایی در پرداخت هزینه های فیزیوتراپی نمی تواند سیر درمانی خود را کامل کند و با گذشت شش ماه از این اتفاق هنوز حتی یک جلسه نیز فیزیوتراپی نشده است. او می گوید: پای چپم پوکی استخوان دارد و به دلیل دیابت خون تا زیر زانوهایم جمع شده است. پای راستم پس از شکستگی باید 20 جلسه فیزیوتراپی می شد اما به دادم نرسیدند و فلج شده ام. من سالانه از صندوق رقمی حدودی دو میلیون تومان دریافت می کنم؛ اما آیا این رقم کفاف زندگی مرا می دهد که با مسائل اقتصادی بغرنج و بیماری شدید دست و پنجه نرم می کنم؟

پنج ماه است فدراسیون پزشکی ورزشی مرا سر می گرداند!

با نا امیدی تصمیم می گیرد برای فیزیوتراپی به وسیله فدراسیون پزشکی ورزشی اقدام کند. با مراجعه به این فدراسیون به او اعلام می نمایند که می تواند از امکانات آموزشگاه ملی المپیک برای فیزیوتراپی و آب درمانی استفاده کند اما با گذشت 60 روز علی رغم چند مرتبه پیگیری باز هم خبری نمی گردد. می گوید: به مسئول آن ها آقای دکتر...گفتم که با مشکل جدی روبرو و در حال فلج شدن هستم. گفتند باید تاییدیه پزشک بیاوری و من هم تاییدیه ام را ارسال کردم اما باز هم خبری نشد، پنج ماه از مراجعه من به فدراسیون پزشکی ورزشی می گذرد و من را سر کار گذاشته اند. حتی چون امکان رفتن به فدراسیون را نداشتم از دوستم آقای نوروزی که سرمربی تیم ملی بوکس هم بوده است درخواست کردم پیگیر ماجرای من در فدراسیون پزشکی ورزشی گردد. به او گفته بودند ما می خواهیم درخور نام کیومرث راکی به او خدمات ارائه کنیم و باید شان ایشان را حفظ کنیم چراکه مورد احترام ما است و سعید نوروزی این موارد را به من منتقل کرد، من هم به او گفتم که آن ها شما را نیز سر کار گذاشته اند و من نمی دانم چه گلی می خواهند به سر من بزنند که پنج ماه طول کشیده است! چرا که من فقط برای بهبود شرایط پایم فیزیوتراپی می خواهم هرچند که با توجه به شرایط بسیار نامناسبم آب درمانی برای من یک نعمت به حساب می آید.

گریه های یک بوکسور در کنج خانه...

گریه می کرد و می گفت کاملا فلج شده ام و دیگر نمی توانم روی پاهایم بایستم. چرا من را اذیت می نمایند؟ به خدا این رفتارها درست نیست و من نمی دانم چرا با من چنین می نمایند. من فقط یک فیزیوتراپی ساده می خواستم اما انقدر مرا دست به سر کردند تا فلج شدم و به همین سادگی از بین رفتم. 12 سال است که درگیر سرطان هستم و سال ها با واکر و این روزها با ویلچر زندگی ام را می گذرانم، حتی برای جابجایی از روی تخت به ویلچر نیز باید سختی بسیار زیادی را تحمل کنم. سال هاست اجاره نشین هستم و ماهیانه نزدیک به یک میلیون و 200 هزار تومان اجاره خانه پرداخت می کنم در حالی که حقوق بازنشستگی من از وزارت صنعت، معدن و تجارت نزدیک به یک میلیون و 600 هزار تومان است و حتی در خرج زندگی روزانه ام مانده ام. این حقوق را نیز صدقه سری خواهرم دارم که فرزندش شهید شده بود و به من گفت که از سهمیه اش استفاده کنم.

سال ها وضع اقتصادی خوبی داشتم و خدا را شکر دستم به دهنم می رسید و همین پول را نیز به نیازمندان می دادم اما این روزها اگر همین حقوق هم نباشد نمی دانم باید چه بکنم (با گریه). خدا را شکر می کنم که صاحب خانه ام شرایط مرا درک می نماید و اجاره بها را افزایش نداده است اما هر وقت به این مسئله فکر می کنم و شرایطی که باید سال بعد تجربه کنم خجالت می کشم و تن و بدنم می لرزد.

من دیابت دارم و باید برنامه غذایی مشخصی داشته باشم اما به دلیل مشکل اقتصادی نمی توانم حتی گوشت مرغ مصرف کنم و غذایم نان و ماست شده است. با کدام پول باید برنامه غذایی داشته و تغذیه ای متناسب با بیماران دیابتی داشته باشم؟ من به دلیل دیابت همه دندان هایم را از دست داده ام و علی رغم اینکه می توانم با استفاده از خدمات بیمه دندان مصنوعی داشته باشم اما به دلیل هزینه های بالای تردد نمی توانم برای این مسئله نیز اقدام کنم و لثه هایم نیز به همین دلیل از بین رفته است.

من حتی نمی توانم هزینه تردد برای انجام فیزیوتراپی ام را پرداخت کنم، هربار که می خواهم به خارج از خانه بروم و برگردم نزدیک به 100 هزار تومان باید پرداخت کنم، چراکه کسی قبول نمی نماید شرایطم را بپذیرد و هر کسی که می آید باید مرا روی دوش قرار دهد و با شرایط من مدارا کند. من کاملا زمین گیر شده ام و واقعا نمی دانم باید چه کاری انجام دهم تا مسئولان به دادم برسند.

این بوکسور سابق تیم ملی ایران ادامه داد: مامور بیمه صندوق به من گفت که نمی توانند چنین پول هایی پرداخت نمایند.

صندلی نهادهای متولی کجاست؟

ارائه خدمات درمانی مناسب و رایگان در کشورهای توسعه یافته به یکی از مهم ترین برنامه های جامع دولت ها تبدیل شده است و سلامت افراد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در این بین اما حوزه سلامت در ایران با مسائل و مسائل عدیده ای همراه است و ارائه خدمات درمانی مناسب و ارزان قیمت به یک دغدغه بسیار مهم تبدیل شده است و تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیار زیادی وجود دارد.

ورزش ایران نیز به عنوان جزئی از همان کل از شرایط مناسبی در حوزه بیمه درمان و بازنشستگی ورزشکاران برخوردار نیست و باید این سوال را طور جدی بیان کرد که صندلی نهادهای متولی نظیر صندوق حمایت و فدراسیون پزشکی کجا است؟ به طور حتم توجه به مسائل درمانی پیشکسوتان ورزشی یکی از وظایف اصلی بدنه مجموعه ورزش هر کشوری است و باید توجه به موارد خاص که شرایط اقتصادی و شرایط جسمانی نامناسبی دارند، در راس امور قرار گیرد؛ مسئله ای که به نظر می رسد از نگاه مسئولان متولی امر در ایران مغفول مانده است. علاوه بر این فدراسیون پزشکی ورزشی به عنوان یک فدراسیون درآمدزا که از شرایط اقتصادی مناسبی نیز برخوردار است در قبال موارد درمانی پیشکسوتانی که روزی در قامت ملی پوش زیر پرچم ایران مبارزه نموده اند مسئول بوده و باید به بهترین شکل ممکن در این خصوص خدمات ممکن و لازم را ارائه کند.

نکته قابل تامل و غیرقابل باور اینکه خبرگزاری خبرنگاران پیش از این طی دو گزارش متفاوت در دی ماه 93 (اینجا کلیک کنید) و خردادماه 95 (اینجا کلیک کنید) به شرایط نامناسب کیومرث راکی دشتکی بوکسور سابق تیم ملی ایران پرداخته بود که متاسفانه علی رغم آن، در این سالها اقدامات درخور و سنجیده ای از سوی مسئولان متولی وقت صورت نگرفته است و انتظار می رود فدراسیون پزشکی ورزشی و صندوق حمایت از قهرمانان حتی فراتر از وظایف و دستورالعمل های خود به مسائل این پیشکسوت ورزشی رسیدگی نمایند.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 22 اسفند 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: teroll.ir شناسه مطلب: 822

به "می ترسم بمیرم و کسی نفهمد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "می ترسم بمیرم و کسی نفهمد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید